درمان مبتنی بر ذهنی سازی از رویکرد های گوناگون فکری و درمانی شامل فلسفه ذهن، نظریه دلبستگی و روان کاوی ریشه گرفته است.
ذهنی سازی یک فعالیت ذهنی است که مربوط به فهمیدن و درک رفتار خود و دیگران بر اساس حالت های ذهنی شامل احساسات، نیاز ها، اهداف، نیات و غیره است. پیتر فوناگی و همکاران طی دهه های گذشته الگو های درمانی مبتنی بر ذهنی سازی را گسترش داده اند.
ذهنی سازی اکنون به عنوان عامل مهمی در روان درمانی بزرگسالان به شمار می رود و همچنین می تواند در بهزیستی و سلامت روان هیجانی کودکان و نوجوانان نیز موثر بوده و در موقعیت های بالینی مختلف برای آن ها مورد استفاده قرار بگیرد. توانایی ذهنی سازی با سبک دلبستگی فرد مرتبط است. فوناگی و بیتمن مطرح کردند که درک تجربه های درون روانی کودکان توسط مراقبین و بازخورد دادن به کودکان درباره آن تجربه، مدل مفیدی برای کودکان ایجاد می کند. در این مقاله علاوه بر معرفی درمان مبتنی بر ذهنی سازی() در باره ارزش مداخلات مبتنی بر رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن در حوزه های گوناگون بزرگسال، کودک و نوجوان بیان می کنیم.
ظرفیت ذهنی سازی
تلاش برای درک چرایی و چگونگی رفتار انسان در زندگی روزمره ما را به شگفتی در برابر افکار، احساسات و امیال خود و دیگران وا می دارد. این ها حالاتی از ذهن اند که هرگز آن ها را با قطعیت نمی شناسیم اما همین حالات تعیین می کنند که ما با احساس مراقبت، عشق، نفرت و یا نادیده انگاری به حیطه روابط پا می گذاریم یا خیر. بعضی از مهم ترین مشکلات در تعاملات انسان زمانی رخ می دهند که فرد از این زبان ذهنی محروم است و یا حالات دیگران را اشتباه تفسیر می کند و همین منجر به درک نادرست معنی بسیاری از رفتار های محبت آمیز، دوستانه و یا خصمانه می شود. چنین شرایطی دقیقا شبیه آن است که شخصی، در سر زمینی بیگانه، هیچ گونه درکی از زبان مردم بومی نداشته باشد. او در درک احساسات دیگران نا توان است و حتی مواقعی که در کنار دیگران است، احساس تنهایی خواهد کرد.
ذهنی سازی چیست؟ (mentalization)
ذهنی سازی یک فعالیت ذهنی مربوط به ادراک و درک رفتار خود و دیگران بر اساس شرایط یا حالت های ذهنی است. حالت های ذهنی شامل احساسات، نیاز ها، اهداف، نیات و غیره است. به زبان ساده تر ذهنی سازی یعنی درک خود و دیگران براساس آنچه در درون ما روی می دهد.
پیتر فوناگی، روانشناس اهل مجارستان و همکارانش در دهه های اخیر در مورد ذهنی سازی و درمانMBT مطالعات فراوانی داشته اند. تعاریف متعددی برای ذهنی سازی یا منتالیزیشن مطرح شده است اما به طور خلاصه ذهنی سازی به این صورت تعریف می شود:
• توجه به حالات ذهنی خود و دیگران است، به ویژه هنگام تعبیر رفتار.
• دیدن خودتان از بیرون و دیگری از درون است.
• ذهنی سازی، یادگیری درک سو تفاهم است.
• ذهنی سازی، توجه کردن به ذهن است.
• ذهنی سازی این است که روی حالت ذهنی خودتان و حالت های ذهنی کودک یا نوجوان تان نیز تمرکز کنید.
شاید در نظر شما این تعاریف شناختی به نظر برسد اما ذهنی سازی اشباع از هیجانات است. به همین خاطر است که وقتی ذهنی سازی می کنیم در واقع، از احساس، شخصیت یا ویژگی های خود به عنوان یک انسان آگاه هستیم و به همین دلیل می دانیم که از بیرون در نظر دیگران چگونه به نظر می آییم. در این حالت واکنش دیگران نسبت به خود را راحت تر درک می کنیم. و می توانیم هیجانات و انگیزه های دیگران را هم در نظر بگیریم و رفتار های آن ها را از این زاویه درک کنیم.
شکست ذهنی سازی
شکست ذهنی سازی وقتی رخ می دهد که فرد نمی تواند به وضعیت ذهنی خود یا وضعیت ذهنی دیگری توجه کند. شخص احساسات، نیاز ها، اهداف و دلایل شخصی خود و دیگران را درک نمی کند. توانایی ذهنی سازی به دلیل برانگیختگی های هیجانی شدید ممکن است به شکست بخورد. پس شکست ذهنی سازی عمدتا در مواقعی اتفاق می افتد که احساسات هیجانی شدیدی را تجربه می کنیم.
شکست ذهنی سازی به خودآگاهی، هیجانات و روابط ما با دیگران آسیب می زند بنابراین باید آن چه که موجب شکست در ذهنی سازی می شود را با درمانگر خود تجزیه و تحلیل کنیم.
دلبستگی و ذهنی سازی
روابط مراقبتی اولیه احتمالا در تحول طبیعی تمامی پستانداران، از جمله انسان، حیاتی شمرده می شود. جان بالبی بنیان گذار نظریه دلبستگی بیان می کند که نیاز جامعه بشری به برقراری روابط امن با مراقبین اصلی است و این یک نیاز تکاملی و غریزی است. رابطه امنی که بین نوزاد و مراقب اصلی شکل می گیرد دلبستگی نامیده می شود. دلبستگی موجب بقا نوزاد می شود. در واقع، هدف از نظام دلبستگی درک امنیت است.
هیچ یک از ما با ظرفیت تنظیم واکنش های هیجانی خود به دنیا نیامده ایم. با درک مراقب از نشانه های تغییر لحظه به لحظه در حالات نوزاد و پاسخ دهی به آن ها یک نظام نظم جویی متقابل یا دو تایی به تدریج تکامل می یابد. نوزاد یاد می گیرد زمانی که در کنار مراقب اصلی خود قرار دارد اگر احساس ناخوشایندی داشت مراقب اصلی (پدر یا مادر ) به او کمک می کند تا دوباره آرام شود.
بالبی بیان می کند که مدل ارتباطی که نوزاد از خود و دیگران در دنیای درون روانی اش می سازد در شکل گیری تمانی روابط آینده اش تاثیر گذار است.
منتالیزیشن یا ذهنی سازی مهارت مهمی برای تنظیم هیجانات است. توانایی ذهنی سازی یا منتالایز کردن با سبک دلبستگی ارتباط به شدت نزدیکی دارد. به عبارت دیگر مراقب می تواند درک عمیقی از تجربه کودک بدست بیاورد و با توجه به آن به کودک بازخورد دهد. این به کودک کمک می کند تا حالات درون روانی خود را آرام آرام بشناسد. این مدل به تدریج در کودک درونی می شود و باعث می شود افکار، احساسات و.. خود را بشناسد. این اتفاق زمانی رخ می دهد که ارتباط عاطفی امنی بین کودک و والدین او برقرار باشد. و چنین تعاملی زمانی رخ می دهد که دلبستگی ایمن وجود داشته باشد.
ظرفیت ذهنی سازی در انسان تاحدی ذاتی است و مبنای زیست شناختی دارد اما تردیدی نیست که تحول این ظرفیت به کیفیت محیط نیز بستگی دارد.روابط نخستین نوزاد با مراقب یا مراقبین اصلی او به خصوص، در دو سال اول تاثیر بسزایی درشکل گیری ظرفیت ذهنی سازی او دارد. یعنی هر چه نوزاد دلبستگی ایمن تری با مراقبین اصلی شکل داده باشد ظرفیت ذهنی سازی بهتری دارد و از سلامت روان بهتری برخوردار است.
درمان رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن
درمان مبتنی بر ذهنی سازی(MBT) نوع خاصی از روان درمانی های روانپویشی است که در ابتدا برای درمان اختلالات شخصیت طراحی شده است. در درمان MBT بر مفهوم ذهنی سازی تاکید می شود و هدف درمان ارتقا ظرفیت منتالیزیشن است.یعنی موجب ارتقا ظرفیت مراجع در درک تاثیر رفتارهای خود بر دیگران می شود. به طورکلی همان طور که در این مقاله بیان شد، هدف ذهنی سازی این است که بیماران نه تنها خود را بهتر درک کنند، بلکه در تفسیر معنای رفتار دیگران به حالات روانی زیر بنایی و نیت آن ها نیز توجه کند و از سو تفاهم در روابطش با دیگران جلوگیری کند. درمان منتالیزیشن و دلبستگی، به بیماران کمک می کند و پس از تامل کردن درباره موقعیت های هیجانی، واکنش موثری نشان دهد.
محور اصلی رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن برقراری رابطه امن با درمانگر است. اعتماد به درمانگر و برقراری رابطه امن باعث می شود که به تدریج ظرفیت ذهنی سازی مراجع تقویت شود. این روش درمانی مبتنی بر تنظیم هیجانات و شناسایی آن هاست.
درمان MBT، می تواند یک درمان موثر برای افزایش ظرفیت ذهنی سازی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت خودشیفته، اعتیاد، اختلالات خوردن و افسردگی باشد، حتی زمانی که سایر درمان ها نا موفق بوده اند. اگر چه ممکن است یک مبنای ژنتیکی نیز وجود داشته باشد، اما نا توانی در ذهنی سازی اغلب از دلبستگی نا ایمن به والدین یا طرد شدن در سال های اولیه زندگی نشات می گیرد. اگر در روابط بین فردی خود مشکلاتی دارید یعنی در تنظیم احساسات خود و هم در تشخیص درست افکار و احساسات دیگران مشکل داشته باشید. ممکن است قصد و نیت پشت رفتار دیگران را درک نکنید و واکنشی تکانشی نشان دهید به شیوه هایی که می تواند روابط شما را مختل کند.
رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن علاوه بر درمان بزرگسالان در درمان کودک و نوجوان نیز بسیار موثر است.کاربرد مفهوم ذهنی سازی برای کودکان و نوجوانان آسیب پذیر ضروری است زیرا یک دیدگاه فراگیر درباره رشد کودک و توصیفی از مفاهیم مربوط به کودکانی که در دوران رشد خود مبتلا به آسیب روانی و غفلت می شوند، ارائه می دهد. در رویکرد منتالیزیشن و دلبستگی علاوه بر ارتقا ظرفیت منتالیزیشن والد و فرزند، کمک به تنظیم هیجانات کودک و نوجوان، نیز می شود.
در درمان مبتنی بر ذهنی سازی کودک و نوجوان ، تلاش می شود که هم توانایی تنظیم هیجانی کودک را تقویت شود و هم به والدین کمک می کند که به بهترین شکل به نیاز های هیجانی او پاسخ دهند. پس هم برای والدین و هم برای فرزندان شان این فرآیند فرصت هایی برای تمرین مفید ذهنی سازی و همچنین توجه به مواقعی است که این ظرفیت دچار شکست می شود.
کلام آخر
پس به طورکلی، رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن یک روش درمانی پویشی است و مبتنی بر هیجانات است. که هدفش تقویت ظرفیت ذهنی سازی در مراجعان است. درمان مبتنی بر ذهنی سازی، روش درمانی مفیدی برای افراد بزرگسال محسوب می شود.رویکرد دلبستگی و منتالیزیشن،علاوه یکی از موثرترین روش های درمانی برای کودک و نوجوان است.
در تیم روان درمانی آنلاین دریچه، خدمات درمان مبتنی بر ذهنی سازی برای رده سنی بزرگسال،کودک و نوجوان ارائه می شود. در صورت تمایل به رزرو نوبت لطفا با ما در ارتباط باشید، دریچه همراه شماست.